معنی از افات زراعتی

لغت نامه دهخدا

افات

افات. [اَ] (ع اِ) ابری که ببارد و برود. (منتهی الارب) (از ناظم الاطباء). || یک گله ٔ گوسپند. (از ناظم الاطباء). رجوع به افاه و افاً شود.

افات. [اِ] (اِخ) یا ولت یا ساندویچ، نام یکی از جزایر هبریده واقع در قسمت پولیزیا از اقیانوس کبیر که در وسط جزایر مزبور قرار دارد و یک لنگرگاه زیبا موسوم به «هاوره » و «گاهاوانه » دارد. (از قاموس الاعلام ترکی).


زراعتی

زراعتی. [زِ ع َ] (ص نسبی) منسوب به زراعت: زمینهای زراعتی. در تداول زَراعَتی تلفظ شود. بقاعده ٔ عربی منسوب به زراعت «زراعی » آید، ولی در فارسی زراعتی به قیاس اباحتی و ملامتی جایز است. (فرهنگ فارسی معین).

فرهنگ فارسی هوشیار

زراعتی

درست این واژه در تازی زراعی است برزی (صفت) منسوب به زراعت: زمینهای زراعتی. توضیح: بقاعده عربی منسوب به زراعت }} زراعی {{ آید ولی در فارسی زراعتی به قیاس اباحتی و ملامتی جایز است.


زمین زراعتی

کشمند (پیشگفت شاهنامه ی ابو منصوری) ورزبوم

فارسی به عربی

واژه پیشنهادی

معادل ابجد

از افات زراعتی

1178

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری